اگر بیند امامی می کرد، ولیکن نشسته بود، دلیل که بیمار شود. اگر بر پهلو نشسته بود و در نماز چیزی خواند، دلیل که زود بمیرد و آن قوم بر وی نماز کنند. اگر امامی را به خواب بیند، دلیل که شرف و منزلت یابد بر قدر و شرف امام. اگر بیند امام ولایتی همی داد یا با امام در خانه رفت یا امام او را چیزی بخشید یا با امام طعام خورد، دلیل که بر قدر آن غم و اندوه بدو رسد. محمد بن سیرین : امامی کردن در خواب بر شش وجه است. اول: فرمانروایی، دوم: پادشاهی به عدل و انصاف، سوم: علم، چهارم: قصد نمودن به کار خیر، پنجم: منفعت، ششم: ایمنی از دشمن. اگر بیند امامی زنان نمود، دلیل که بر گروه ضعیفان والی شود. اگر بیند امامی از آسمان فرود آمد و بر قومی امامت کرد، دلیل رحمت است بر اهل آن زمین. اگر بیند بر مرده نماز کرد از پادشاهی فرمانروایی یابد. اگر بیند با امام در جهاد بود. دلیل که با دولت و ولایت با وی شریک بود یا در مسجد یا در دهی یا در شهری. هر چیز که در امام در زیادت بیند در ولایت و بزرگی او زیاده شود و هر چه در او نقصان بیند درمال و نعمت او نقصان شود.
اگر بیند امامی می کرد، ولیکن نشسته بود، دلیل که بیمار شود. اگر بر پهلو نشسته بود و در نماز چیزی خواند، دلیل که زود بمیرد و آن قوم بر وی نماز کنند. اگر امامی را به خواب بیند، دلیل که شرف و منزلت یابد بر قدر و شرف امام. اگر بیند امام ولایتی همی داد یا با امام در خانه رفت یا امام او را چیزی بخشید یا با امام طعام خورد، دلیل که بر قدر آن غم و اندوه بدو رسد. محمد بن سیرین : امامی کردن در خواب بر شش وجه است. اول: فرمانروایی، دوم: پادشاهی به عدل و انصاف، سوم: علم، چهارم: قصد نمودن به کار خیر، پنجم: منفعت، ششم: ایمنی از دشمن. اگر بیند امامی زنان نمود، دلیل که بر گروه ضعیفان والی شود. اگر بیند امامی از آسمان فرود آمد و بر قومی امامت کرد، دلیل رحمت است بر اهل آن زمین. اگر بیند بر مرده نماز کرد از پادشاهی فرمانروایی یابد. اگر بیند با امام در جهاد بود. دلیل که با دولت و ولایت با وی شریک بود یا در مسجد یا در دهی یا در شهری. هر چیز که در امام در زیادت بیند در ولایت و بزرگی او زیاده شود و هر چه در او نقصان بیند درمال و نعمت او نقصان شود.
نماریدن، فرمان دادن، رازگونگی، اندرز دادن، رایزنی نمودن بسوی چیزی بدست و ابرو و جز آن، فرمودن کسی را فرمان دادن، با حرکتی دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن برمز نمودن، تقریر کردن بیان کردن، شور کردن مشورت کردن، نصیحت کردن اندرز دادن
نماریدن، فرمان دادن، رازگونگی، اندرز دادن، رایزنی نمودن بسوی چیزی بدست و ابرو و جز آن، فرمودن کسی را فرمان دادن، با حرکتی دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن برمز نمودن، تقریر کردن بیان کردن، شور کردن مشورت کردن، نصیحت کردن اندرز دادن